سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنانی که دلسوزانه با ما حرف می زنند

سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنانی که دلسوزانه با ما حرف می زنند

خل آبادستان


وسط خل آباد یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش،‌زخم و زیلی می‌شدن.

میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌کنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن.

یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه، ‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان.

ملت همه هورا می‌کشن..آفرین! ایول! دمت گرم!‌

یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌ آخه اینم شد راه حل؟!

ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟

یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده. ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن!

ملت دیگه خیلی حال می‌کنن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!‌

یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن خر، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟

مردم تعجب می‌کنن

،‌میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟

یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه می‌زنیم!

یه دختر یه پسر

وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!
وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه…هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا

معدلش

پسرخالم معدلش شده ۱۹/۴۲ ، سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته
من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف روپایی میزدم..والا بخدا

چایی میخوردم کوفت میخوردم

تازه داشتم چایی میخوردم،
یهو چایی چپ شد رو پام سوختم،،مامانم با نگرانی به پام نگا میکرد یهو اومد پامو گرفت بالا گفت؛آخیییییییی چایی ریخت رو قالی :|
من الان تو فکر پیدا کردن مامان واقعیمم:(

جوک : دهه هشتادی!


یکی از دوستای مهد دخترخالم(پسر!) زنگ زد بهش ک با هم صحبت کنن!(5 سالشونه) دخترخالم هم نامردی نکرد رفت تواتاق دروبست شروع کرد حرف زدن درباره ی آیندشون!
وقتی اومد بیرون بهش میگم چی داشتین میگفتین؟؟

با یه حالت خاصی گف: عـــه به تو چـه؟؟ خـصـوصــی بـــود....!!

ما تا 10 سالگی تو دسشویی مورچه گیر مینداختیم،نجات میدادیم(!)اونوخ اینا..!!!
ینی در اوج ناباوری تف کرد تو شخصیتم...

:((

گدزیلای دهه هشتادی!

اقا ما یه دختر خاله داریم 5 سالشه!!!!
اومده نقاشی کشیده(به همین برکت) بهمون نشون میده
میگه: سپهر بیاد باست نداشی تشیدم!!
گفتم کو بده ببینم عزیزم (o.0)
گفت: این تویی...... اینم منم...... اینـــــــــــم بچه هامون هستن!!!!!!
به خدا اینا بچه نیستن گودزیلان :)))

پنجره خاموش!!

مامانم اومده تو اتاق میگه پنجره رو خاموش کن هوا سرد شد!!! من:هه هه هه

مامانم:تو300 نذاریا ابروم میره.فقط سوتی های باباتو بذار!

بزن لایکو واسه همه مامانا!!!

انگیزه این افراد

نه واقعا چرا؟....

جان من انگیزه این افراد رو به من بگید.

استاتید ارجمند مراقبین گرامی خواهشمندیم با اون کفش های پاشنه بلندتون شتلق شتلق تو سالن امتحانات را نرید. نیس خیلی درس خوندیم دیگه اینم اضافه شه.اصن اصاب مصاب نمی زارن واسه ادم.مثلا میخواید بگید با کلاسید ایا؟..

مراسم ختم

تو مراسم ختم مادر بزرگم خواهرم و دختر داییام رفتن خونه داییم درس بخونن قرار شد تاقبل شام برگردن.داشتن سفره رو مینداختن زنداییم زنگید خونشون از قضا خواهر من گوشی رو جواب میده زنداییمم با عصبانیت توجه نمیکنه کی برداشته گوشی رو میگه : نعشت بیاد ...خبرت بیاد.... همه رو خوردن ....کجایی پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهرمم صداشو در نمیاره و گوشی رو میده دخترداییم میگه با تو کار دارن
یه همچین فک و فامیلایی داریم ما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خدایا

ورد زبون بابام وقتی دسته گل به آب میدم

خدایا یه پولی به من بده یه عقلی به این عقل کل

!