زمان آشنایی : مرد رویا هام.
زمان نامزدی: عشقم.
زمان ازدواج: هم نفسم.
بعد از 1 ماه: جان دلم.
بعد از 2 ماه: سایه سرم.
بعد از 3 ماه: شوهرم
بعد از 1 سال: آقا بالا سر.
بعد از 2 سال: بخور بخواب.
بعد از 3 سال: نره غول!
بعد از 4 سال: لندهور!!
بعد از 5 سال: مرتیکه نفهم بی شعور ...!!
مفت خور نمک به حروم بی چشم و رو...!!!
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم.
دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است.
دانش آموز تنبلی به دوست خود گفت: ای کاش در مدرسه هم مثل بعضی از مغازه ها که بالای دیوار آن نوشته اند: جنسی که فروخته شد پس گرفته نمی شود،
می نوشتند: درسی که داده شد، پس گرفته نمی شود!
از دیوانه ای پرسیدند: «چرا تو را به دیوانه خانه آورده اند؟»
دیوانه
پاسخ داد: «من فکر می کردم همه مردم دنیا دیوانه هستند و همه مردم دنیا هم
فکر می کردند من دیوانه ام. بالاخره اکثریت برنده شدند!»
پدر: بگو ببینم چرا تو همیشه نمره صفر می گیری؟
پسر: چون من ته کلاس می نشینم.
پدر: چه ربطی دارد؟
پسر: آخر شاگردهای کلاسمان زیادند، وقتی نوبت من می شود، دیگه نمره ای جز صفر نمی ماند!
دو نفر از کارکنان راه آهن با هم صحبت می کردند.
اولی می گوید: «شنیدی مهدی را اخراج کردند.»
دومی: «آره، می گویند بی اجازه وارد اتاق رئیس شده بود.»
اولی: «ای بابا به خاطر مسأله به این کوچکی؟»
دومی: «آخر او با لوکوموتیو وارد اتاق رئیس شده بود!»
یارو از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش،
ازش میپرسن: آقا چی شده؟
میگه: والله منم تازه رسیدم!
یارو زمین میخوره، برای اینکه تابلو نشه تا خونه سینه خیز میره!