-
فرشته و هیزم شکن
دوشنبه 21 اسفند 1391 12:56
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: "نه" فرشته...
-
کی سمعک بزاره؟
دوشنبه 21 اسفند 1391 12:52
مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است… به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای...
-
میخواهم ازدواج کنم!
دوشنبه 21 اسفند 1391 12:51
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت : - می خواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید : - نام دختر چیست ؟ مرد جوان گفت : - نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید و گفت : - من متاسفم به جهت این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم...
-
تاجر میمون
دوشنبه 21 اسفند 1391 12:47
روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستاییها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد. روستاییها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند. به...
-
دختر و پیرمرد
دوشنبه 21 اسفند 1391 12:43
فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود ؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی . پیرمرد از دختر پرسید : پیرمرد - غمگینی؟ دخترک - نه . پیرمرد - مطمئنی ؟ دخترک - نه . پیرمرد - چرا گریه می کنی ؟ دخترک - دوستام منو دوست ندارن . پیرمرد - چرا ؟ دخترک - جون قشنگ نیستم . پیرمرد- قبلا اینو به تو گفتن ؟ دخترک - نه . -پیرمرد ولی...
-
وقتی کــــه
دوشنبه 21 اسفند 1391 12:37
وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی ... وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم .. صبحانه مو آماده...
-
عروسک بافتنی
دوشنبه 21 اسفند 1391 12:33
زن وشوهری بیش از 60 سال بایکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند.در مورد همه چیز باهم صحبت می کردند وهیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند ودر مورد آن هم چیزی نپرسد... در همه این سالها...
-
بی وفایی
پنجشنبه 17 اسفند 1391 12:58
دختر جوانی از مکزیک برای یک ماموریت اداری چند ماهه به آرژانتین منتقل شد پس از دوماه نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون : " لورای عزیزم متاسفانه دیکر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدم وباید بگویم که در این مدت ده بار به تو خیانت کرده ام ومی دانم که نه تو ونه من شایسته ی این وضع...
-
داستان آموزنده (پند کشیش)
پنجشنبه 17 اسفند 1391 12:52
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید: نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند. کشیش گفت: بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم. خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی. اما در مورد من چی؟… من همه...
-
داستان آموزنده ( برادران مهربان)
پنجشنبه 17 اسفند 1391 12:51
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت: درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را...
-
لوح زندگی را چگونه بخوانیم
پنجشنبه 17 اسفند 1391 12:49
مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگیاش رسیده بود کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد: ((تمام اموالم را برای خواهرم میگذارم نه برای برادر زادهام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران.)) اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل کند و آنرا نقطه گذاری کند . پس تکلیف آن همه ثروت چه میشد ؟ برادر زاده او...
-
جوک : گروه مخالف!
دوشنبه 23 بهمن 1391 12:09
مهم نیست تو کدوم گروه باشی ، مهم اینه که همیشه توی گروه مخالف بیشتر خوش می گذره …
-
جوک : جواب اول
دوشنبه 23 بهمن 1391 12:08
دقت کردین دردناکترین لحظه ی دنیا اینه که سر جلسه امتحان جواب یه سوال رو خط میزنی و یه چیزی دیگه مینویسی ، بعد که میای بیرون میفهمی همون جواب اولی درست بوده ؟
-
جوک : دستشویی
دوشنبه 23 بهمن 1391 12:07
دقت کردین همه آدما صبحاى زود با اخم میرن دستشویى ؟؟؟ خب اخم نداره ، دوست ندارى نرو !
-
جوک : تکلیفتو با خودت مشخص کن!
دوشنبه 23 بهمن 1391 12:07
یارو میره سربازی تو صف بوده سروانه میگه به چپ چپ به راست راست . میبینه یارو همینجوری وایستاده میگه تو چرا به فرمانم عمل نمیکنی؟ یارو میگه جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیرید بعد من انجام میدم !
-
کماااااا فوق العاده خنده دار!!!
دوشنبه 23 بهمن 1391 11:22
چشمهایتان را باز میکنید. متوجه میشوید در بیمارستان هستید. پاها و دستهایتان را بررسی میکنید. خوشحال میشوید که بدنتان را گچ نگرفتهاند و سالم هستید.. دکمه زنگ کنار تخت را فشار میدهید. چند ثانیه بعدپرستاروارد اتاق میشود و سلام میکند. به او میگویید، گوشی موبایلتان را میخواهید. از اینکه به خاطر یک تصادف کوچک...
-
جوک : لیمو تلخ
دوشنبه 23 بهمن 1391 11:10
میدونین یکی از حساس ترین لحظات زندگی چیه؟ لحظه ایه که نمیدونی لیموشیرینی که میخوری تلخه یا واقعا شیرینه؟!
-
جوک : دقت کردی یا نه؟!
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:51
دقت کردین اگه تو یخچال آب خنک نباشه بخوای از شیر آب بریزی ، نیم ساعتم وایسی آب خنک نمیشه ؟ حالا کافیه آبگرمکن خراب بشه و آب گرم بخوای ؛ از شیر آب یخی میاد که آلاسکا پیشش صحرای کربلاس !!!
-
جوک : بارون پاک کن
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:49
هیچ دقت کردین برف پاک کن ماشین بیشتر وقتا بارونو پاک میکنه ؟ پس چرا بهش میگن برف پاک کن ؟
-
جوک : مگه خودت دست نداری؟
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:48
میدونید جدیدا که به سن 12 سالگی رسیدم وقتی لباسام رو میدم مامان بشوره یه نگاه آنچنانی بهم میکنه و میگه پسره ی گنده! مگه خودت دست نداری؟!
-
جوک : مگه روشنم میشه؟
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:41
به غضنفر میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه!؟
-
جوک : کشف من و کشف اون
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:40
دانشمندا کشف کردن که خورشید روزها بی جهت روشنه … در اصل باید شبها که تاریکه روشن باشه ! حالا من یه کشف جالبتری کردم در اصل باید همیشه هوا تاریک باشه اما وقتی اون رویی که کره ی زمین طرف خورشید قرار میگیره هوا روشن میشه جالب نبود؟ چرا اولیه جالب تر بود؟
-
جوک : چند سال سیگار میکشی؟
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:35
رفیقم یه سرفه هایی میکنه انگار که ۱۰ ساله داره سیگار میکشه ، در حالیکه ۹ ساله داره سیگار میکشه !
-
جوک : شیــــــــش صبح؟
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:33
ساعت ۶ صبح تو رادیو گفت با هرکی قهرین همین الان بهش زنگ بزنین و آشتی کنین ، چون اون موقع با هرکی هم آشتی بشیم اون موقع صبح بهش زنگ بزنیم ۱۰سال باهامون حرف نمیزنه …
-
جوک : ته دیگ
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:30
ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ توی ﻣﻬﻤﻮﻧﻴﺎ وقتی ﺩﺍﺭﻥ ﺗﻪ ﺩﻳﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﭽﺮﺧﻮﻧﻦ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺮﺳﻪ …
-
جوک : قرآن خواندنم
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:30
بچه که بودیم سر کلاس قرآن میخواستم قرآن بخونم یه ژستی میگرفتم که نگو ! بسم الله الرحمن الرحیم رو فقط مثل عبدالباسط میخوندم ، بقیه شو میرفتم تو پایه عباس قادری و جواد یساری
-
جوک : غایب جواب
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:28
من آدمِ غایب جوابی هستم ؛ دو سه هفته بعد از اینکه طرف یه چیزی بارم کرد توی حموم جوابشو به خودم میدم …
-
جوک : تا این که یه بسته چیپس خریدم!
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:27
توی تموم زندگیم فکر میکردم هوا مجانیه تا اینکه یه بسته چیپس خریدم …
-
جوک : قلبت و مغزت!
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:25
قلب تو قلب پرنده... مغزت اما مغز خر !!!
-
جوک : مال خیلی وقت پیشه...
دوشنبه 23 بهمن 1391 10:24
شما یادتون نمیاد خودمم یادم نمیاد مال خیلی وقت پیشه !