به جانسون میگن برو استخر شیرجه بزن تو آب
بعدش بیا بالا شامپو ...... رو تبلیغ کن…
خلاصه میره بالا و شیرجه میزنه
ولی از بخت بد سرش می خوره به کف استخر…
بعد از یه مدت بالاخره میاد بالا
رو می کنه به دوربین ، میگه :
می خوام سالاد درست کنم !!!
مادر محترم !
شصت پا وسیله ای است شخصی
که اختیارش رو دارم !
لطفاً هرگاه سعی در خوردن
شصت پای شما نمودم
گیر بدهید ! (پای درد دل نوزاد)
بر اثر قطع برق در شهر دنی اینا
ده ها تن از همشهری های دنی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ساعت ها روی پله های برقی گیر کردن !!!
صبح زود مادری برای بیدار کردن پسرش رفت
مادر : پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است.
پسر : اما چرا مامان ؟ من نمی خوام برم مدرسه
مادر : دو دلیل به من بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه ؟
پسر : 1- همه بچه ها از من بدشون می یاد
2- همه معلم ها از من بدشون می یاد
مادر : اُه خدای من ! این که دلیل نمی شه
زود باش تو باید بری به مدرسه
پسر : مامان دو دلیل برام بیار که چرا من باید برم مدرسه ؟
مادر : 1- تو الآن پنجاه و دو سالته
2- تو مدیر مدرسه هستی !!!
زن جوانی که اولین بچه اش را به دنیا آورده بود
به شوهرش میگه خوبه پوشک عوض کردن بچه رو امتحان کنی !
مرد میگه : من الآن کار دارم ، بعدی رو من انجام می دم
دفعه بعد که بچه خیس می کنه ، زنه به شوهرش میگه :
الآن می خوای پوشک عوض کردن بچه رو یاد بگیری ؟
مرده یه خورده نگاه می کنه بعد به زنش میگه :
منظورم پوشک بعدی نبود ، منظور بچه بعدی بود !!!
از جیمز می پرسن : نظرت راجع به مار چیه ؟
میگه : حیوون خیلی خوبیه !
اما حیف که همش دُمه !!!
جو : جرج چرا دستت شکسته ؟
جرج : دیروز روی یه دیوار بلند راه می رفتم
که یه دفعه دیوار تموم شد !!!
زن اولی : این مردها واقعاً خیلی لجوج و یک دنده هستند !
زن دومی : چی شده ؟
زن اولی : مثلاً این شوهر من ، دیروز درست چهار ساعت براش توضیح دادم
آخرش هم قبول نکرد که نکرد !
زن دومی : خوب چی رو داشتی براش توضیح میدادی ؟
زن اولی : این که من آدم پر حرفی نیستم !!!