-
ژاپنی ها
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:30
یارو ازژاپن برمیگرده.بهش میگن اونجامشکل زبان نداشتی؟ میگه:من نه ولی ژاپنی ها چرا
-
نمک به حروم
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:28
زمان آشنایی : مرد رویا هام. زمان نامزدی: عشقم. زمان ازدواج: هم نفسم. بعد از 1 ماه: جان دلم. بعد از 2 ماه: سایه سرم. بعد از 3 ماه: شوهرم بعد از 1 سال: آقا بالا سر. بعد از 2 سال: بخور بخواب. بعد از 3 سال: نره غول! بعد از 4 سال: لندهور!! بعد از 5 سال: مرتیکه نفهم بی شعور ...!! مفت خور نمک به حروم بی چشم و رو...!!!
-
ساندویچ فروشی
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:24
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم. دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است.
-
درسی که داده شد
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:22
دانش آموز تنبلی به دوست خود گفت: ای کاش در مدرسه هم مثل بعضی از مغازه ها که بالای دیوار آن نوشته اند: جنسی که فروخته شد پس گرفته نمی شود، می نوشتند: درسی که داده شد، پس گرفته نمی شود!
-
اکثریت برنده شدند
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:21
از دیوانه ای پرسیدند: «چرا تو را به دیوانه خانه آورده اند؟» دیوانه پاسخ داد: «من فکر می کردم همه مردم دنیا دیوانه هستند و همه مردم دنیا هم فکر می کردند من دیوانه ام. بالاخره اکثریت برنده شدند!»
-
ماست
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:21
شرکت کننده: «تو جیب جا می شود؟» مجری: «بله، ولی اگر بگذاری توی جیب، جیبت ماستی می شود!»
-
نمره صفر
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:20
پدر: بگو ببینم چرا تو همیشه نمره صفر می گیری؟ پسر: چون من ته کلاس می نشینم. پدر: چه ربطی دارد؟ پسر: آخر شاگردهای کلاسمان زیادند، وقتی نوبت من می شود، دیگه نمره ای جز صفر نمی ماند!
-
بی اجازه
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:20
دو نفر از کارکنان راه آهن با هم صحبت می کردند. اولی می گوید: «شنیدی مهدی را اخراج کردند.» دومی: «آره، می گویند بی اجازه وارد اتاق رئیس شده بود.» اولی: «ای بابا به خاطر مسأله به این کوچکی؟» دومی: «آخر او با لوکوموتیو وارد اتاق رئیس شده بود!»
-
ساختمون ده طبقه
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:19
یارو از ساختمون ده طبقه میفته پایین، همه جمع میشن دورش، ازش میپرسن: آقا چی شده؟ میگه: والله منم تازه رسیدم!
-
سینه خیز
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:18
یارو زمین میخوره، برای اینکه تابلو نشه تا خونه سینه خیز میره!
-
در میزنه
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:18
یارو میخواسته زیردریایی آمریکاییا تو خلیج فارس رو غرق کنه، در میزنه فرار میکنه!
-
برف
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:17
یارو با ماشینش تو برف گیر می کنه زنجیر نداشته سینه می زنه!
-
قرص غافل گیری
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:16
به یارو می گن چرا قرصات رو سر وقت نمی خوری ؟ میگه : می خوام میکروبا رو غافل گیر کنم.
-
میخ
یکشنبه 12 خرداد 1392 16:16
میخه میفته تو آب زنگ می زنه در میره!
-
سنتور بزنم
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:59
یارو دستش شکسته بوده ، میره دکتر ، دستشو گچ می گیرن . یارو از دکتر می پرسه : آقای دکتر! بعد از اینکه گچ دستمو باز کنم آیا می تونم سنتور بزنم؟ دکتر میگه: البته، حتماً. یاروووو میگه : چه عالی! چون قبلاً نمی تونستم!
-
برمیگردونم
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:58
میتونی دویست هزار تومن به من قرض بدی ؟ میدونم که داری ! خواهش می کنم کمکم کن ، به خدا بهت برمیگردونم …. ( التماس غضنفر به یک دستگاه خودپرداز !!! )
-
شبیه مامان
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:56
سلامتی پسربچه های قدیم که پشت لبشونو با ذغال سیاه میکردن که شبیه باباشون بشن نه مثل این امروزیا که ابروهاشونو نازک میکنن که شبیه مامانشون بشن
-
عاغای محترم
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:54
عاغای محترمی که ﻭﺳﻂ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﻻﺳﺘﯿﮏ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖُ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨﯽ، ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﯾﻘﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭﺕ ﺭﻭ ﺑﮑﺶ ﺑﺎﻻ حالمون بد میشه ...
-
دست پر
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:52
خوبی سرما خوردگی اینه که هر وقت انگشت میکنی تو دماغت دست پر برمیگردی !
-
دانشجویی
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:52
دانشجوی عزیز وقتی که شما سر کلاس اس ام اس میفرستی من کاملا متوجه میشم. چون هیچ احمقی به خشتک خودش زل نمیزنه در حالی که لبخند روی لباشه ! دوستدارت استاد !
-
پهن شو
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:51
دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام تَن لَشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیا پای سفره پهن شو !!!
-
غرق اینترنت
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:49
. نشستم پای کامپیوتر غرق اینترنت! یهو دیدم مامانم دروباز کرده یه صندلی دستشه. صندلی گذاشته کنار من نشسته زل زده به صفحه مانیتور!! میگم چیه مامان؟؟میگه خفه شو دهنتو ببند! تو این چیزا حالیت نمیشه. ندیدی همش تلویزیون نشون میده میگه فرزندان خود را در دنیای مجازی تنها رها نکنید!!! دارم کنترلت میکنم معتاد نشی بدبخت!! مادر...
-
منو ببخش
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:49
با مامانم دعوا کرده بودم بعد نیم ساعت رفتم اشپزخونه بهش گفتم: مامان؟ گفت: جااانم؟ گفتم مامان kiss your hands منو ببخش. یهو برگشت گفت:خفه شو بیشور...آشغال... حالا کارت به جایی رسیده که به من فحش انگلیسی میدی فکر میکنی نمیفهمم چی میگی من خودم ختم روزگارم برو گمشو میفرستمت کلاس زبان که دو کلمه چیز خوب یاد بگیری!!!!!!!!!!...
-
فک و فامیله
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:47
صبح سر سحر بابام از سر میز پا شد یهو می پره با دست نوک دماغمو می گیره،همچین کشید که هنوز درد میاد می گم : واسه چی اینجوری می کنی؟ می گه : داشتم سر می خوردم خرطوم تو رو گرفتم سر نخورم. اینم فک و فامیله ما داریم ؟
-
الله اکبر
یکشنبه 12 خرداد 1392 09:46
مامانم وقتی نماز میخونه با هر الله اکبر بلندی که میگه یه منظور داره اون موقع من چک میکنم زیر گاز خاموش باشه، کسی در میزنه، چراغ جایی روشن نمونده باشه و…! یه روز با وجود این که تمام اینا رو چک کرده بودم بازم الله اکبر ادامه داشت وقتی نمازش تموم شد با عصبانیت گفت : مگه کوری نمی بینی گرممه میگم کولر رو روشن کن !!!
-
فک فامیله
شنبه 11 خرداد 1392 20:16
فیلم شب یلدا چندین سال پیش رو داشتیم نگاه میکردیم عموم هم با اهل و عیال آمده بود هیچی دیگه همینجوری که نگا میکردیم یکو دوربین عموم رو در حال دستبرد زدن به یخچال غافلگیر کرد حالا این عموم از خجالت جلو بچش آب شد دسته جمعی بش خندیدیم عموم فک فامیله داره آیا؟
-
تو هم خوب میشــــــی!
شنبه 11 خرداد 1392 18:35
یه روز یه آدم مهم برای بازدید به یه تیمارستان رفته بوده موقع بازدید یکی از دیوونهها شروع می کنه به مسخره کردن طرف یارو عصبانی می شه و میگه : تو خجالت نمی کشی ؟ من فلانی هستم ! در همین حین یه دیوونه دیگه از اون طرف میاد سراغش و میگه : غصه نخور ، تو هم خوب می شی اونی رو که اون گوشه نشسته می بینی ؟ وقتی اومد اینجا می...
-
آرد که صدا نداره خودش خبر نداره
شنبه 11 خرداد 1392 18:08
سه تا نابغه میرن دزدی , صابخونه بیدار میشه و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن !صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه.. صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره! به گونی سوم لگد میزنه … هیچ صدایی در نمیاد..دویاره محکمتر لگد میزنه… باز صدا نمیده!؟ دفعه سوم که لگد میزنه نابغهه با عصبانیت میاد...
-
خل آبادستان
شنبه 11 خرداد 1392 17:35
وسط خل آباد یه چاهی بوده، هی ملت میافتادن توش،زخم و زیلی میشدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار میکنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن. یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس میگذاریم بغل این چاه، هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا میکشن..آفرین! ایول! دمت گرم! یک مهندس دیگه پا...
-
یه دختر یه پسر
شنبه 11 خرداد 1392 17:01
وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!! وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه…هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا