ساعت 6 صبح یه دختره زنگ زده بهم و میگه سالام محمد. منم می گم سلام میگه خواب بودی عزیزم صدات گرفته. منم می گم اوهوم. می گه بیدار شو دیگه مگه نمیای دنبالم؟ منم گفتم بذار بخوابم! اونم گفت بهت می گم پاشو! یهو یادم اومد که من سینا هستم نه محمد. بهش گفتم من محمد نیستم اشتباه گرفتی .اونم داغ کردو گفت 1 ساعت دارم بات حرف می زنم حالا اینو می گی مردم ازاره بی شور!! :ا منم در جواب گفتم من ساعت 6 صبح گیج خواب, از کجا بدونم اسمم چیه. بدشم گرفتم خوابیدم
:ا
سره کلاس بودم.
استاد: کی درسو متوجه نشد؟
من: من متوجه نشدم
استاد : می خاستی گوش کنی
من: کره خر :)
استاد: چیزی گفتی؟
من: می خواستی گوش کنی
از کلاس اخراج شدم اما کاملا ارزششو داشت
لعنتی این صحفه آی پد چقدر زود کثیف میشه .......
.
.
..
متوجه شدید من آی پد خریدم یا بیشتر توضیح بدم ؟ :)
مامان با بابام چند شب پیش با هم دعواشون شد ،
مامانم قهر کرد رفت خونه مامانش اینا
بابام گفت به جهنم خودم به تنهایی زندگی میکنم
بعد از چند شب که کلی ظرف نشسته تو کابینت جمع شد
دستا رو زد بالا ظرفا رو بشوره دیدم زیر لب داره غر میزنه
و میگه اینم شد زن ببین این قابلمه ها چقدر جرم گرفته سیاه شده
صدام زد اهای پسر بیا ببین انقدر ساییدم این قابلمه ببین چه برقی میزنه
کیف کن برو برا مامانت تعریف کن
رفتم نگاه
کردم دیدم همه قابلمه های تفلون مامانم
رو با سیم ظرف شویی به قدری ساییده که سفید شده ....
... فقط اب دهنم رو قورت دادم
و اماده شروع نبردی به عظمت جنگ جهانی دوم شدم =))
رفتم گل فروشی گل بخرم یه گل خوشگل بزرگ دیدم برگشتم گفتم :آقا این طبیعیه؟؟دختر 5ساله دراومد جلو همه گفت په نه په سزارینه!
واقعن اینا بچه هستن؟؟
من که شک دارم
به
گودزیلای 8 ساله (مشخصا دهه هشتادی) که رفته جلو نشسته میگم ببین عزیزم تو
خارج تو اروپا بچه ها عقب می شینن تازه کمربندشونم می بندن
دایناسور شیشه رو کشیده پایین میگه هر وخ رفتیم خارج باشه عقب می شینم!!!!!
ینی خدا اینارو افریده تا صبر مارو بسنجه ؟؟؟؟؟
نه شما بگین چی بگم بهش اخه؟؟؟
بخشی از سخنرانی پدرم , برای تشویق بنده به اشتغال و کار بیرون:
پسرم ! دوره زمونه عوض شده , تو بایددستت تو جیب خودت باشه , اصلا هم نترس! انقدر بی شعورتر از تو هستن که الآن سرکار می رن !
دوستانی ک از دست دهه هشتادیا شاکیَن..... انتقامتونو از ی دهه هشتادی گرفتم
خواهرمینا اومده بودن خونمون بعد دختر 8 ساله داره.. این بعد از ظهر خوابیده بود تو اتاق من مامانش با مامانم رفته بودن بیرون
رفتم ی دستمال کاغذی اوردم کردم تو گوشش.. دیدم اثر نداره.
یکم بعد یه لگد زدم داد زدم: بیتا خونه اتیش گرفته !!
اقا مث مرغ بلند شد دوید خورد دیوار نشست گریه کرد
بعد مامانم اومد ی فصل منو زد
|:
از ترسش شبا خواب ندارم
دست به دست هم دهیم به مهر... دهه هشتاد را کنیم ذله
!
ا دانشــگاه داشـــتم برمیــگشــتم خــونه دیـــدم اوووو اوووو 2تا میـــس کــال از مـــامــانم دارم
هیچـــی دیگـــه زنــگ زدم نه ســلامــی نــه علیــکی مانـــی
کـجایــــی؟؟؟؟؟کی میـــای؟ گفـــتم تو راهـــم دارم مــیام خــونه چـــی
شـــده؟ گفت هیچی نشــده تـــق گوشـــیو قطـــع کرد
حـالا مــن دلــشوره گــرفتم در حد چــــــی!!! تمام کارای کـــرده و نکـــرده ام با کیــفیــت HD اومد جلو چشـم.
2ساعــت دارم فکــر میکــنم خــدایا کــجا باز ســـوتی دادم؟ گوشـــیم
کــه همــرامه دفتــــر خاطراتم م کـــه تو کیفـــمه لــب تاپمــم کــه
بامــــه امروز هـم که از صبـــح پســـر خوبی بودم کـــار بــدی نکـــردم
:دی
نکنـــه باز این دختــره چیــزی بــش گفــته؟؟؟؟؟ نــه نــه فک نــکنــم
خـــووودایا رسیدم خونه تا مــامـــی رو دیدم
خووبــــی عشـــقم (مــامــانم)؟؟؟؟چـــه خبـــرا ؟؟؟؟؟چیــزی شــده بــود زنگ زدی؟
اونــم نــه گــذاشـــت نــه بــرداشــت گفـــت : هیــچی مامان نتونستــم این گونــی آردو جابجا کنـــم گفتـم بــه تو بگــم :))
فـــک و فامیــله دارم مـــن؟؟؟؟؟
دورانی که راهنمایی میرفتیم یکی از تفریحاتمون با دوستان این بود که کاری کنیم که کلا معلممون طرف میزهای ما نیاد
برا همین به طرز فجیعی شروع میکردیم به انتشار گاز گوگرد !