سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنانی که دلسوزانه با ما حرف می زنند
سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنانی که دلسوزانه با ما حرف می زنند

بندازم دور

از جمله سرگرمی های مادرم اینه که،
تو خونه بگرده و از این و اون بپرسه اگه اینو نمیخوای بندازم دور

حدود یک سال و نیم !

گواهی نامه گرفتن عمه ام حدود یک سال و نیم طول کشید قبول که شده بود افسره از عمم خوشحال تر بود!!!

فکه فامیله ما داریم

ماشین خودمونه

مادرم رفته امتحان گواهینامه بده بعد افسره گفته کنار همین ماشین وایسا پارک دوبل بگیر اتفاقا ماشین بابام بوده وقتی میره کنار ماشین میزنه آینه ماشین بابا رو میشکنه
افسر ردش کرده مامانم شاکی شده میگه بابا این که ماشین خودمونه دیگه اشکالی نداره که
والا این مامانه ما داریم ؟

ضد آفتاب

امروز بادوستم داشتیم میرفتیم مدرسه ؛
کل مسیرو از تو آفتاب میرفت،بش گفتم سعید برا چی ازتو سایه نمیری؟
میگه آخه امروز کرم ضد آفتاب زدم میخوام پولی که بابتش دادم حروم نشه!
ینی اینم حساب شد که شدیم 75میلیون نفر آیا؟!

خدای تیکه انداختن

پدرم شده خدای تیکه انداختن به من .......
مادرم میگه علی یه دختر خوب یا پیدا کن یا پیدا کنم تا سرو سامونت بدم..!!!
پدرم از تو اتاقش اومد بیرون گفت:اگه من صد تا دختر کور و کچل داشتم یکیشم به علی نمیدادم
ممنون از این همه پشتیوانیت پدرم الان دارم ذوق مرگ میشم .......

مهندس

داداشم اومده میگه
_ داداشی داری چی کار می کنی؟
_دارم درس می خونم.
_ برا چی؟
_ که بتونم برم سر کار
_داداشی می خوای چیکاره چی؟
_ مهندس
_چه غلطاااا

خیلی ریلکس

داشتیم برنامه پشت صحنه(درمورد زندگی قهرماناست)رو با مامانم میدیدیم
به مامانم میگم:ماماااااااااااااااااااااااااان؟؟اگه چند سال دیگه منو ببرن تو این برنامه بعد ازت بپرسن فکر میکردی بچه ات به اینجا برسه چی میگی؟؟
مامانمم برگشته خیلی ریلکس میگه:میگم انتظار داشتم خیلی زودتر به اینجا برسه خیلی دیر رسید!
من :|
مامانم =))
برنامه پشت صحنه =))
مجری برنامه =))
شما که اینو میخونی =))
آخه مامان آدم ضایع کنه داریم؟؟؟
خو مادر من بذا شاید فردا میخواستم برم اون برنامه!
زودتر باید میرفتــــــم؟؟؟
مثلا در سن قنداقگی؟؟؟

خاموشه بابا

دیروز با بابام داشتیم میرفتم بیرون ماشینو دادم بابام نشست،من اعتبار گواهینامم تموم شده بود..
بابام گفت یه لحظه برم از عابربانک پول بگیرم بیام،ماشینو روشن گذاشت رفت...
من 5 دقیقه موندم دیدم نیومد ماشینو خاموش کردم...
حالا اومده تو ماشین نشسته، کمربندش رو بسته، دستی رو خوابونده، زد دنده یک، گاز میده میگه چرا ماشین راه نمیره....
من که شیشه رو گاز میزدم گفتم پدر من نگاه کن ماشین خاموشه...

امـــضــا

یــــه آشـــــنایــی داریـــم تـــه اس ام اس هاشــو امـــضــا مــیــکنـــه؟؟؟؟؟
واقـــعـــا بــعـــضـــیــا چـــه دل خـــجـــســـتـــه ای دارنــــا....

فلفل نبین

چن وقت پیش سر میز شام داداشم داشت ازم تعریف میکرد.

بعد گفت فلفل نبین چه ریزه (خطاب به من)

منم گفتم درشتاش زیر میزه.

دیدم کلشو برده زیر میز داره زیر میزو نگا میکنه...

من میرم بمیرم :ا