سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنانی که دلسوزانه با ما حرف می زنند

سخنان ناب بزرگان و فرهنگ گمشده

سخنانی که دلسوزانه با ما حرف می زنند

چایی میخوردم کوفت میخوردم

تازه داشتم چایی میخوردم،
یهو چایی چپ شد رو پام سوختم،،مامانم با نگرانی به پام نگا میکرد یهو اومد پامو گرفت بالا گفت؛آخیییییییی چایی ریخت رو قالی :|
من الان تو فکر پیدا کردن مامان واقعیمم:(

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد